پارک کوهستانی جلفا
هدیه نازم دیروز قرار شد با عمو اینا و مامان جون بریم جلفا، صبح زودی بیدار شدیمو حاضر شدیمو رفتیم خونه مامان جون و از اونجام با عمو اینا یکی شدیمو راه افتادیم به طرف جلفا از صوفیان که رد شدیم هوا گرفت و تا به یام رسیدیم بارون گرفت اینم شانس ماست دیگه ولی خداروشکر از مرند که گذشتیم بارون کمتر شد و تا رسیدیم جلفا دیگه قطع شد و هوا آفتابی شد تو ماشین هم زیاد شلوغی نکردی و بیشتر حواست به آرتین جون بود و انگار داشتی فیلم میدیدی تو ماشین حس کردم که انگار بهت سرما خورده که بعد اینکه از ماشین افتادیم دیدم بععععععععععععععععله سرما خوردی اولا یکم حوصله نداشتی و اذیت کردی بی دلیل گریه میکردی حتی نذاشتی درست و حسابی ناهار بخوریم...با...